salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

دارائیٍ دانایی

قل رب زدنی علما . لا تسئلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم . 

آیا ما گنجایش عقلی و روحی برای دانستن داریم ؟  

همچنانکه اگر به کودکی که جهاز هاضمه او به اندازه کافی رشد نکرده غذای پیچیده تر از ظرفیت بخورانیم چون نمی تواند هضم و جذب کند دچار عوارض و بیماری می شود  اگر  فردی یا گروه یا جامعه ای از دانش و تکنولوژی و سازمان و همه مواهب و برساخته های بشری فراتر از گنجایش خویش برخوردار شود دچار عوارض و بیماری های گوناگون می گردد که خودکامکی و ازریخت افتادگی و از دست دادن همه یا برخی از  مزایای پیش از دست یابی به تازه ها و /یا  گرفتار شدن به معایب پس از دستیابی به تازه ها و در یک کلمه سقوط در ورطه نابخردانگی از جمله آنها است . و ان ضرب المثل :وای از دمی که گدا معتبر شود نیز ناظر به همین موضوع است .  حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل .  

نتیجه : اهتمام در جهت تربیت انسان و رشد و تکامل عقلی و روحانی بر  برخورداری مصنوعی و تحمیلی  انسان تربیت نیافته از موهبت های برساخته مدرنیته مقدم است به تقدم رتبی .  

و از همین راه است که علی بن ابی طالب فرمود : نیاز انسان به تفکر بیش از نیاز او به طلا و نقره  است . پس باید خرد ادمیان را برانگیزاند و نمی توان با بستن راه های اندیشیدن و کنترل اندیشه به جای مدیریت اندیشه و در تعطیلی عقلانیت به جامعه ای مرفه رسید .

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ق.ظ

با سلام و تشکر از وبلاگ خوبتان
به نظر شما حال مردم ایران خوب است؟منظورم این است که چرا با وجود اینکه مردم با هم گرم هستند ولی با کوچکترین مشکلی با هم دشمن می شوند.البته از تاثیر این سریال های تلویزیون که به نظر من بنیان خیلی از خانواده ها رو هدف میگیره نباید غافل شد.تو سریال ها هیچ نشانی از گذشت و دوستی واقعی و محبت نمی بینیم.

سلام برشما . پاسخ به بخش نخست پرسش شما نیازمند شاخص سازی مفهوم خوب و مفهوم حال و در گام دوم نیازمند یک پژوهش دومرجله ای تئوریک و میدانی است . اما برای پاسخ به پرسش دوم می توانید به ویژگی های هشت گانه فرهنگ مردم ایران در کتاب فرهنگ سیاسی ایران مراجعه کنید . یکی از عوامل این نوسان شخصیت و عدم ثبات شخصیت ان است که ما اغلب بر اساس غریزه و مشتقات ان با همدیگر رفتار می کنیم و سازوکار رابطه قانونمند و اخلاقی اجتماعی را تجربه و تمرین نمی کنیم و دوم اینکه نمی توانیم بین شخصیت حقیقی و حقوقی تفکیک منطقی و پیوند منطقی ایجاد کنیم در نتیجه دچار تعارض شخصیتی و چندگانگی رفتاری می شویم و البته انباشت این چندگانگی هم بازتاب فراورده های هنری و فرهنگی است و هم در انها بازتاب می یابد . و چون اجتماع ما قصد یا اراده یا توان صعود به مدار تازه مبتنی بر زیست عقلانی را ندارد با انکار فرایندهای غقلانی و ستیز با ان و گریز از ان بیش از پیش بر دامنه ناآرامی و سردرگمی خود می افزاید و به سوی فروپاشی می رود و برای پوشاندن این فروپاشی به سانسور و خودسانسوری دست می زند و این دور باطل ازخودبیگانگی را تشدید می کند.

[ بدون نام ] یکشنبه 19 دی‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ

ممنون از پاسختان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد