سلام استاد عزیز. وقت در آن اوقات که هستید به خیر و ؛ خیر باشد. استاد گهگاهی که مجال می یابید و حوصله می کنید؛ از تاریخ اسلام؛ بنویسید. از اتهاماتی که بشر متمدن امروز به پیامبرمان و سایر ائمه وارد می کند بگوید؛ البته آنچنان که بوی تعصب و رنگ اجبار در توجیه؛ از زیبایی کلامتان نکاهد؛ خدای ناکرده! منتظرم و شاید بعضی دیگر هم مثل من منتظرند... به نظرم حیف است که اساتیدی مانند شما که به واسطه علاقه فردی و لزومات درسی خیلی از مطالب را تخصصی و از منابع ناب مطالعه کرده اید؛ به خاطر جبر زمان و مکان ؛ همان چیزهایی را بنویسید که در کتب عمومی دبیرستان و دانشگاه به وفور یافت می شود و متاسفانه اغنا نمی کند... خدا را گواه می گیرم که قصد جسارت در دورترین نقطه ی مخیله ام هم نفوذ نکرده است؛ و انچه بی پرده ابراز کردم همان است که دل در طلبش این انگشتان ناتوان را با تایپ کردنش واداشت. بی صبرانه منتظرم؛ چه وبلاگتان و چه ایمیلمان! مال ئاوا
البته پیش از هرچیز باید برای شما روشن کنم که اصولا ماده تاریخ مشهورات است نه براهین عقلی . و به همین دلیل هم از حیث وقوع و عدم وقوع رخدادهای تاریخی و هم از جهت تحلیل انها اختلاف نظرهای گسترده ای وجود دارد .راز این امر تحریف تاریخ است وچون تاریخ بخشی از هویت انسان و جامعه را تشکیل داده است طبیعی است که مللونحلل گوناگون هرکدام بکوشند تاریخ را به سود خود و زیان دیگران نقل وتعبیر و تاویل وتفسیر و تحلیل نمایند. البته اهل تحقیق و کسانی که منصفانه ومحققانه و به دور از تعصب های هویتی ودینی و ملی خود کوشیده اند تا حد امکان پرده از حقائق تاریخی برگیرند ونکات تاریک و تحریف انرا اشکار سازند .باین همه هیچکس از خطا ولغزش مصون نیست ومهم این است که بکوشیم عقاید و اخلاق و انسانیت را بر تاریخ بنا نکنیم درپی ان نباشیم که کردارها وپندارهای ناانسانی و غیرمعقول و خلاف صریح عقل را با تاریخ توجیه کنیم و مثلا اگر کسی پیامبر اسلامرا قدح کرد ما می گوییم ان پیامبری مورد قبول ماست که نصاب های روشن عقلانی و انسانی در وجود او موجود است و با این همه روشن است که تحولات تاریخ وجامعه عرف ها و سنت های جوامع را دگرگون می کند و نمی توان با استناد به رفتار یا منشی که به هویت عربی وفرهنگ عربستان انروز مربوط بوده است ودر ان بستر تاریخی قابل بررسی است ولزوما با احکام عقل مستقل و شرع فراتاریخی مغایرت ندارد و صرفا ممکن است با نزاکت های فرهنگی جامعه امروز همخوانی نداشته باشد کل جهان بینی مبرهن توحیدی و منظومه عظیم اخلاقیومعرفتی قران و اسلام را خط بطلان کشید وتوجه کنیم که رفتارهای مسلمانان در طول تاریخ صرفا انعکاس نص اسلام نیست بلکه یک عرب مسلمان پیش از مسلمان بودن یک عرب است ....وهویت عربی اش که خشونت است بر اسلام که صلح وارامش است غلبه دارد و روشن است که همه مسلمانان به یک اندازه به روح وعقل پیامبر نزدیک نشده بودند و چه بسا اکنون نیز بسیاری رفتارهای غیرانسانی برخی مسلمانان در دنیا به پیامبر اسلام نسبت داده شود و البته سفسطه امیز بودن چنین نگرشی اشکاراست .اسلام به ذات خود ندارد عیبی هرعیب که هست از مسلمانی ماست وبه تعبیر مولوی دین یک رسن خاموش است که می توان با ان از چاه به درامد و یا به درون چاه رفت ....
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سلام استاد عزیز.
وقت در آن اوقات که هستید به خیر و ؛ خیر باشد.
استاد گهگاهی که مجال می یابید و حوصله می کنید؛ از تاریخ اسلام؛ بنویسید. از اتهاماتی که بشر متمدن امروز به پیامبرمان و سایر ائمه وارد می کند بگوید؛ البته آنچنان که بوی تعصب و رنگ اجبار در توجیه؛ از زیبایی کلامتان نکاهد؛ خدای ناکرده!
منتظرم و شاید بعضی دیگر هم مثل من منتظرند...
به نظرم حیف است که اساتیدی مانند شما که به واسطه علاقه فردی و لزومات درسی خیلی از مطالب را تخصصی و از منابع ناب مطالعه کرده اید؛ به خاطر جبر زمان و مکان ؛ همان چیزهایی را بنویسید که در کتب عمومی دبیرستان و دانشگاه به وفور یافت می شود و متاسفانه اغنا نمی کند...
خدا را گواه می گیرم که قصد جسارت در دورترین نقطه ی مخیله ام هم نفوذ نکرده است؛ و انچه بی پرده ابراز کردم همان است که دل در طلبش این انگشتان ناتوان را با تایپ کردنش واداشت.
بی صبرانه منتظرم؛ چه وبلاگتان و چه ایمیلمان!
مال ئاوا
البته پیش از هرچیز باید برای شما روشن کنم که اصولا ماده تاریخ مشهورات است نه براهین عقلی . و به همین دلیل هم از حیث وقوع و عدم وقوع رخدادهای تاریخی و هم از جهت تحلیل انها اختلاف نظرهای گسترده ای وجود دارد .راز این امر تحریف تاریخ است وچون تاریخ بخشی از هویت انسان و جامعه را تشکیل داده است طبیعی است که مللونحلل گوناگون هرکدام بکوشند تاریخ را به سود خود و زیان دیگران نقل وتعبیر و تاویل وتفسیر و تحلیل نمایند. البته اهل تحقیق و کسانی که منصفانه ومحققانه و به دور از تعصب های هویتی ودینی و ملی خود کوشیده اند تا حد امکان پرده از حقائق تاریخی برگیرند ونکات تاریک و تحریف انرا اشکار سازند .باین همه هیچکس از خطا ولغزش مصون نیست ومهم این است که بکوشیم عقاید و اخلاق و انسانیت را بر تاریخ بنا نکنیم درپی ان نباشیم که کردارها وپندارهای ناانسانی و غیرمعقول و خلاف صریح عقل را با تاریخ توجیه کنیم و مثلا اگر کسی پیامبر اسلامرا قدح کرد ما می گوییم ان پیامبری مورد قبول ماست که نصاب های روشن عقلانی و انسانی در وجود او موجود است و با این همه روشن است که تحولات تاریخ وجامعه عرف ها و سنت های جوامع را دگرگون می کند و نمی توان با استناد به رفتار یا منشی که به هویت عربی وفرهنگ عربستان انروز مربوط بوده است ودر ان بستر تاریخی قابل بررسی است ولزوما با احکام عقل مستقل و شرع فراتاریخی مغایرت ندارد و صرفا ممکن است با نزاکت های فرهنگی جامعه امروز همخوانی نداشته باشد کل جهان بینی مبرهن توحیدی و منظومه عظیم اخلاقیومعرفتی قران و اسلام را خط بطلان کشید وتوجه کنیم که رفتارهای مسلمانان در طول تاریخ صرفا انعکاس نص اسلام نیست بلکه یک عرب مسلمان پیش از مسلمان بودن یک عرب است ....وهویت عربی اش که خشونت است بر اسلام که صلح وارامش است غلبه دارد و روشن است که همه مسلمانان به یک اندازه به روح وعقل پیامبر نزدیک نشده بودند و چه بسا اکنون نیز بسیاری رفتارهای غیرانسانی برخی مسلمانان در دنیا به پیامبر اسلام نسبت داده شود و البته سفسطه امیز بودن چنین نگرشی اشکاراست .اسلام به ذات خود ندارد عیبی هرعیب که هست از مسلمانی ماست وبه تعبیر مولوی دین یک رسن خاموش است که می توان با ان از چاه به درامد و یا به درون چاه رفت ....