salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

منتخب یک خواننده ی فرهیخته وبلاگ از سروده های مولانا

 سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته ام و بردۀ دینم
نه سرابم
نه برای دل تنهایی تو جام شرابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من از امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از صبح ازل با قلم نور نوشتم ...
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی در همه افلاک بزرگی
نه که جُزئی
نه که چون آب در اندام سَبوئی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه متروکۀ هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی
و گلِ وصل بـچیـنی

نظرات 4 + ارسال نظر
سهبا دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:39 ق.ظ http://sayehsarezendegi.blogsky.com/

سلام
تو خود آن نقطه عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو به خود آمده از فلسفه چون و چرایی ......
تو خود اویی
به خود آی


ممنون از شما و مخاطب فرهیخته تان ...

سلام برشما ...

سلام دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 05:48 ب.ظ

ناسباسی است اگر از شما بخاطر سخنان ارزشمندتان شکر نکنم...ظاهرا نکته مهمی که باید بان توجه کرد مطابق سخن شما اینستکه باید صبروحوصله را افزایش داد ... شاید بی صبریهای ماست که کار دست ما میده ...بهر حال خیلی ممنونم..دم فرو میبندم و هیچ نمیگویم دگر...شاید این یارمرا دلشاد سازد بیشتر..

درود برشما . به درستی به هسته ی مسئله رسیدید و ان چیزی نیست جز شکیبایی و بردباری . اری : صبر برای ایمان به منزله سر برای جسد است و در جسدی که سر ندارد خیری نیست .االصبر من الایمان کالراس من الجسد. فلسفه ی ان هم این است که چون تا مادامی که نفس ما انصراف به جهان ماده دارد در تنگنای زمان و مکان و محدود است و مثلا نمی تواند ببیند که نتیجه ی ایستادگی و صبر او در زمان دیگر برای نفس چقدر ارزشمند خواهد بود . فلذا از حکمت رویدادهای به ظاهر ناخوشایند به دلیل عدم اشراف و اطلاع بر اینده بی خبر است و به همین دلیل باید نهال صبر را در وجود خود بپرورد و با تانی و ارامش و سکوت ابیاری اش کند تا به مدارج عالی معرفت و ایمان باریابد ...

زهرا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:35 ق.ظ

سلام استاد خیلی وقته که به وبلاگتون سر نزدم ولی الان که اومدم همهی مطالب رو ذخیره کردم تا تو یک فرصت مناسب بخونمشون و این وقت کم به خاطر سعادتی که مادر شدن نصیبم کرده.
خبر در گذشت مادر عزیزتون رو هم شنیدم دعا می کنم روحشون غریق رحمت حق متعال باشه.

سلام برشما ...خوش امدید . سپاسگذار م برای همدردی شما ..به شما شادباش می گویم افتخار بسیار بزرگ مادری را و به شما اکیدا سفارش می کنم قدردان این نعمت بسیار بزرگ باشید و توجه داشته باشید که اگر عاشقانه و خالصا لوجه الله کارویژه ی مادری تان را در کنار همسرداری به احسن وجه انجام دهید دقیقا مسیر سلوک به سوی خدا و لقاء او را پیموده اید و جایگاه شما در اعلی علیین خواهد بود ...با تمام وجود حس می کنم و به عین الیقین و بلکه حق الیقین می دانم که مادری که شرط مادری را به جای اورد و تا اخرین لحظه زندگی وجودش را بی دریغ به فرزندش هدیه کند به ملکوت اسماء و صفات خدا راه می یابد و خودش یکپارچه تبدیل به بهشتی می شود که فرشتگان خدا هم بدان غبطه می خورند ...از پیشگاه حقیقه الحقائق می خواهم که شما را به ملکوت و مثال مقام مادری همانند حضرت مریم و فاطمه و خدیجه راه نماید و انرا نشانتان دهد که اگر چنین شود لحظه ای پیوند عاشقانه با فرزند و اغوش او را با بهترین هدایا و مزایای دنیا و حتی اخرت نیز عوض نخواهید کرد ..در این شرایط تمام لحظه های زندگی شما رنگ خدایی می گیرد و یکپارچه نماز و نیایش و حج و جهاد خواهد بود ...امیدوارم انچه را گفتم به اهلش گفته باشم ...در این بیان ذره ای اغراق نیست و حتی مساله از انچه گفته شد نیز بالاتر است و مبانی قطعی و تردیدناپذیر عقلانی و قرانی و روایی و عرفانی و شهودی پشوانه این سخنان است و درونمایه های ان به هیچ روی از تراوشات ذهن و عقل کوتاه من نیست بلکه متن سخنان اولیاء خدا است که بسیار دیده و خوانده و ازموده ام و فشرده ی انرا به عنوان هدیه ی زاد روز امیر پارسایان پرورش یافته مادری بزرگوار به نام فاطمه بنت اسد که در کعبه فرزندش را به دنیا اورد تقدیم می کنم و بدین امید که خداوند مرا نیز در پاداش عظیم مادری شما شریک گرداند ...پاینده و شادو مسرور باشید
ببخشید ذوق زدگی مرا.....این خبر مادرشدن و امدن یک روح تازه خدایی از عالم ملکوت خدا در دامن شما مرا ذوق زده کرد ..خدا این روح خود را در کنف حمایت خود در زمره اولیاء خویش قرار دهد

پروین یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:10 ق.ظ

دست شما درد نکنه
پایدار باشید از آشنایی با شما و ویلاگتون به خودم میبالم واقعا لذت بردم

سلام برشما و درود بر احساسات پاک و خالص شما .. به دلیل سفری که هنوز ادامه دارد دسترسی به نت نداشتم ..پوزش از همه دوستان ..اشنایی با همسفرانی چون شما مایه بسی خرسندی و سپاس و افتخار است خدا به شما رهایی و ازادی و عشق خالص عنایت کند ....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد