در انتهای این روند، ضعف آدمی متجلی میگردد. اگرچه انسان اختیار دارد و از طریق مجاری عقلی و غریزی انتخابگر است، درنهایت در یک مستطیل بزرگ هستی سیر میکند. بنابراین، عقل در عین اینکه به انسان قدرت صانع بودن میدهد، ضعف، زوال و وابستگی او را نیز به نمایش میگذارد و چهبسا بدون ورودیهای اولیه عقلی، درک حق تعالی و ورود در دامنههای ماوراءالطبیعه، بلوغ و تداوم پیدا نکند. ورودیهای عقلی از هستی، عظمت هندسه خلقت را به تصویر میکشد و او که طهارت نفس داشته باشد و کمتر لکههای سیاه، قلب او را پوشانیده باشد، از رودخانه عقل به اقیانوس عشق میرسد:( دکتر محمود سریع القلم ؛عشق و سیاست )