salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

salam

این وبلاگ برای گسترش فرهنگ گفتگو بنیان نهاده می شود

امشب با حافظ

دلا بسوز که سوز تو کارها بکند   نیاز نیم شبی دفع صدبلا بکند 

عتاب یارپریچهره عاشقانه بکش   که یک کرشمه تلافی صدجفا بکند 

زملک تاملکوتش حجاب بردارند   هرانکه خدمت جام جهان نما بکند 

طبیب عشق مسیحا دم است و مشفق لیک    چو درد درتو نبیند کرا دوا بکند 

تو باخدای خود انداز کار و دل خوش دار        که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند 

زبخت خفته ملولم بود که بیداری         به وقت فاتحه صبح یک دعا بکند 

بسوخت حافظ وبوئی بزلف یار نبرد     مگر دلالت این دولتش صبا بکند  

بهار بود و تو بودی و عشق و امید ..

بهار بود و تو بودی و عشق و امید   ..تورفتی  بهار هم رفت و هرچه بود گذشت  ..در استانه بهار طبیعت ... بهار جان و جهان ....بی باده بهار خوش نباشد 

پرواز پیشوای نویدبخش رهایی

سالروز پرواز پیشوای پیرایش و پیوند و پویش پیشوای نویدبخش اینده ای روشن برای ادمیت و الهامبخش پویندگان پایدار پویش سرفرازی و فنای در ذات حق    . همه حق پویان خردورز و دلدادگان ائین مهرورزی و خردمداری ...

دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود

خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است   چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است  

  جانا به حاجتی که تو را هست باخدا       کاخردمی بپرس که ما را چه حاجتست 

  ای پادشاه حسن خدا را بسوختیم    اخر سئوال کن که گدا را چه حاجت است 

ارباب حاجتیم و زبان سئوال نیست      در حضرت کریم تمنا چه حاجتست

نقش می بستم که گیرم گوشه ای زان چشم مست و امشب با حافظ

دوش می امد و رخساره برافروخته بود    تاکجاباز دل غمزده ای سوخته بود 

رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی  جامه بود که برقامت او دوخته بود 

جان عشاق سپند رخ خود می دانست    واتش چهره بدین کار برافروخته بود 

کفر زلفش ره دین میزد و آن سنگین دل     درپیش مشعلی از چهره برافروخته بود 

دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت      الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود  

یارمفروش به دنیا که بسی سودنکرد                        آنکه یوسف بزرناسره بفروخته بود 

   گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ         یارب این قلب شناسی زکه اموخته بود  

۲۰ میلیون فقیر در ایران !!!؟؟؟؟ خط فقر ۸۰۰ هزار تومان ..

ایا شایسته بود  با وجود درامدهای سرشار نفتی در دو سال گذشته  مدیریت سیاسی کشور انچنان ناکارامد و فرومایه باشد که اینک قاطبه مردم نجیب ایران در فقر و فرومایگی دست و پا بزنند و هر صدای انتقاد دلسوزانه نیز با اماج ناسزاگوهایی که برامده از فرومایگی است روبرو گردد؟؟؟ گزارش زیر را بخوانید که گویای دردهایی که در جان و روح همه ما لانه کرده است

سرمایه: وزارت رفاه هنوز بر موضع خود مبنی بر اعلام نکردن خط فقر اصرار دارد اما کارشناسان اقتصادی معتقدند براساس اطلاعات مرکز آمار ایران و بانک مرکزی می توان گفت با توجه به گسترش جمعیت زیر خط فقر در سال آینده خط فقر به 800 هزار تومان خواهد رسید. حسین راغفر کارشناس مسائل اقتصادی که در حوزه رفاه و عدالت اجتماعی تحقیقات گسترده ای را انجام داده است در گفت وگو با سایت جمهوریت آمارهای نگران کننده ای از گسترش فقر طی چند سال اخیر ارائه می دهد. به گفته او براساس تحقیقات انجام شده در این رابطه طی سه سال اخیر، سالانه دو درصد به جمعیت فقرا افزوده شده ضمن اینکه دامنه نابرابری های استانی به مناطق نیز رسیده است. به گفته راغفر نابرابری های منطقه ای که «شاخص قطبی شدن» نامیده می شود حکایت از قطبی تر شدن جامعه طی چند سال اخیر دارد که به این معناست که فاصله مناطق برخوردار از منابع نسبت به مناطق محروم بیش از گذشته شده است. اما راغفر این آمار را به بازار کار ایران نیز نسبت می دهد و نشان می دهد بازار کار ایران طی چند سال اخیر به سمت غیررسمی شدن حرکت کرده است به طوری که به گفته وی در حال حاضر بالغ بر 50 درصد بازار کار ایران غیررسمی است و افراد شاغل در این بازار شامل هیچ گونه خدمات اجتماعی نیستند. عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا می افزاید: «تاسف بارتر اینکه بررسی ها نشان می دهد 80 درصد این جامعه آماری (بازار کار غیررسمی) فقیر مطلق (برحسب نیاز به 2000 کیلو کالری انرژی برای هر فرد) هستند و قادر به تامین حداقل نیاز های اساسی خود نیستند.»  راغفر با استناد به این آمار اعلام می کند که این جمعیت آماری فقیر از سوی دولت قابل شناسایی نیز نیستند لذا در هیچ یک از گروه های مشمول پرداخت های نقدی دولت اعم از سهام عدالت و... قرار نمی گیرند. حسین راغفر با اشاره به خودداری دولت از اعلام خط فقر اعلام می کند: «براساس مطالعات ما خط فقر برای سال جاری شهر تهران با توجه به اطلاعات مرکز آمار ایران- که چندان هم از کیفیت لازم برخوردار نیستند- 780 هزار تومان در ماه اعلام شد که پس از اعلام این رقم حملات گسترده ای از سوی وزیر رفاه صورت گرفت و گفته شد این تلاشی است برای نشان دادن افزایش بیش از اندازه فقر در کشور.»   وی ادامه می دهد: جالب آنکه پس از چندی این رقم از سوی بانک مرکزی برای شهرهای بزرگ اعلام شد که با توجه به بالاتر بودن خط فقر تهران، انتظار می رود واقعیت فراتر از رقم اعلام شده باشد. ضمن اینکه اعلام خط فقر بر مبنای تورم 20 درصدی صورت گرفت که ما شاهد افزایش نرخ تورم از 20 به 26 درصد بودیم.»
وی خط فقر را برای سال آینده بیشتر از 800 هزار تومان برای شهر تهران اعلام می کند و می گوید: «با توجه به کسری بودجه قابل توجه دولت، کاهش درآمدهای نفتی و سیاست های متناقض دولت در حوزه تولید در کنار بحران جهانی اقتصاد انتظار می رود سرریزهای نابرابری های اقتصادی در سال آینده به شدت افزایش یابد.»
این آمار و ارقام در حالی اعلام می شود که شعار اصلی دولت نهم در سه سال گذشته برقراری عدالت اجتماعی و عدالت گستری بوده است که ظاهراً کارنامه کاری دولت چیزی غیر از آن را نشان می دهد، تا آنجا که حتی وزارت رفاه و تامین اجتماعی حاضر به اعلام خط فقر نیست تا براساس اعلام این خط جامعه ایرانی بتواند نسبت خود با خط فقر را تعیین کند.
چندی پیش مرکز آمار ایران رقم واقعی خط فقر را استخراج و به وزارت رفاه اعلام کرد اما وزارت رفاه تاکنون از اعلام رقم واقعی خط فقر سر باز زده است. محمد مدد رئیس مرکز آمار ایران در گفت وگو با خبرگزاری ها اعلام رقم خط فقر را وظیفه وزارت رفاه دانسته است: «این وظیفه وزارت رفاه است و اگر آنها صلاح بدانند خودشان اعلام می کنند. در حالی که عبدالرضا مصری وزیر رفاه در نشست های مطبوعاتی بارها تاکید کرده است اعلام خط فقر در ایران به درد کسی نمی خورد.» دبیر شورای هماهنگی کارفرمایان کشور نیز خط فقر را برای خانواده های چهار نفری 780 هزار تومان اعلام کرده و گفته است: «کسانی که کمتر از این مقدار درآمد داشته باشند زیرخط فقر هستند.»
سال گذشته اسحاق صلاحی معاون هدفمندی یارانه ها و فقرزدایی وزارت رفاه، خط فقر را در سال 84، برای خانوار 6/4 نفری شهری 160 هزار و برای خانوار روستایی 113 هزار تومان اعلام کرد. به گفته او تقریباً 5/1 درصد جمعیت شهری و 11 درصد جمعیت روستایی زیرخط فقر هستند. به این ترتیب حدود پنج میلیون نفر در شهرها و 2/5 میلیون نفر در روستاها و جمعاً حدود 5/7 میلیون نفر از جمعیت کشور زیرخط فقر به سر می برند.
در حالی که آمار مربوط به سال 85 هنوز رسماً منتشر نشده عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، موسی الرضا ثروتی مدعی است «جمعیت زیرخط فقر در سال گذشته 13 درصد افزایش یافته است.» در کنار ارقامی که از سوی نهادهای دولتی منتشر می شود، کارشناسان و مراکز دیگر، آماری متفاوت ارائه می دهند. مجید ابهری استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به خبرگزاری مهر گفته است: «براساس تحقیقات انجام شده 30 درصد افراد جامعه فقیر هستند و پیش بینی می شود با افزایش نرخ تورم و عدم افزایش دستمزدها روزبه روز تعداد افراد زیرخط فقر نیز بیشتر شود.»
آخرین آمار رسمی مربوط به خط فقر در سال 1383 از سوی وزارت رفاه 10 میلیون نفر اعلام شد. از آن تاریخ تاکنون، دولت هیچ آمار رسمی ای در این مورد ارائه نداده است. این در حالی است که وظیفه دولت است هر سال رسماً خط فقر را اعلام کند. موسی الرضا ثروتی نماینده مجلس نیز در این باره اعلام کرد: «جای تاسف است که بگویم 10 میلیون نفری که زیرخط فقر بودند در حال حاضر به 14 میلیون نفر افزایش یافته اند.» این در حالی است که پژوهشگران تعداد افراد زیرخط فقر را بیش از این دانسته و تخمین می زنند که تا 20 میلیون نفر در ایران زیرخط فقر زندگی می کنند. پنج معیار جهانی تعیین خط فقر عبارتند از: سلامت، آموزش، اشتغال، توانمندسازی و غذا. اعلام تعداد 14 میلیون نفر زیرخط فقر در حالی است که برخی کارشناسان معتقدند برای ایران باید خط گرسنگی را در نظر گرفت نه خط فقر؛ یعنی تعداد کسانی که از میان این پنج عامل به هیچ یک دسترسی کافی نداشته و میزان تغذیه آنان نیز کمتر از معیارهای جهانی است.
وزیر رفاه و تامین اجتماعی نیز چندی پیش گفت: «در حال حاضر در کشور کسی زیرخط فقر شدید (یک دلار) نیست.» به گفته عبدالرضا مصری در سال 84، براساس خط فقر یک دلاری، 6/1 درصد جمعیت شهری کشور یعنی بیش از 753 هزار نفر زیرخط فقر شدید قرار داشتند که این رقم در سال 86 به 01/0 درصد جمعیت یعنی 49 هزار نفر کاهش یافت. مصری ماه گذشته اعلام کرد: «مطالعات و بررسی تعداد افراد زیرخط فقر یک دلاری در سال 87 هنوز به اتمام نرسیده، این در حالی است که با توجه به ورودی نهادهای حمایتی پیش بینی می شود تا پایان امسال کسی زیرخط فقر یک دلار در کشور باقی نماند.»
به گزارش ایسنا مصری در پاسخ به سوال خبرنگاری که پرسید خط فقر یک دلاری در چه سالی تعیین شده و مبنای سازمان ملل متحد در اعلام آن چه بوده است، توضیح داد: «عدد جدیدی در این رابطه از سوی سازمان ملل متحد اعلام نشده و مبنای خط فقر یک دلاری سال 2000 بوده و در این رابطه در دنیا به عدد جدیدی نرسیده اند، البته در مورد خط فقر، فقر دو دلاری نیز تعریف شد اما به دلیل آنکه دیدند در دنیا قابلیت اجرایی ندارد، در مجامع بین المللی زیاد پیگیری نشد ولی معتقدم اگر هدفمندکردن یارانه ها اجرایی شود، ما از دو دلار هم فراتر می رویم.» حتی اگر وزیر رفاه و تامین اجتماعی مدعی شود که «وزارت رفاه خط فقر را اعلام نمی کند و اصلاً اعلام خط فقر به چه درد می خورد» نمی توان آمار نگران کننده 15 میلیون ایرانی زیر خط فقر مطلق را نادیده گرفت؛ آماری که بر مبنای خط فقر کمتر از یک دلار در روز تهیه شده و به تازگی توسط سازمان ملل به دو دلار در روز رسیده است.

چرا ما پرسش نمی کنیم ؟

چرا ما خواسته یا خواسته های مشخص و روشنی برای خودمان و از همنوعان و از هیئت های اجتماعیه یعنی نهادها و سازمان ها و گروه هایی که به نحوی خواسته های مارا تجمیع و سازماندهی می کنند نداریم ؟ چرا فقط خواسته های ما به خواسته های غریزی محدود می شوند ؟چرا مردم کشورهای توسعه نیافته قادر نیستند از فراورده دانش و تجربه و شهود همدیگر  به نحو موثر و کارامد بهره ببرند ؟ چرا با اینکه افراد ایرانی در مجامع علمی دنیا می درخشند این درخشندگی در صحنه داخلی کم فروغ یا بی فروغ می شود ؟ و چرا ؟ و صدها و هزاران چرای دیگر. چرا همچنان عقب مانده ایم و درجا می زنیم . چرا در منجلاب تورم افسارگسیخته و نابهنجاری ها ی زندگی و معیشتی چنان غرق شده ایم که فضا و مجال پرداختن به کیفیت های زندگی خود و  همنوعانمان را نمی یابیم ؟ چرا نهادهایی که وظیفه نظارت بر روند و فرایندهای جامعه و دانشگاه ها را بر عهده دارند دچار عقب ماندگی و در چارچوب های بسته  و متصلب خود اسیرند و مجموعه های تحت کنترل خود را نیز به اسارت فرامی خوانند و از رهایی و خلاقیت و نواوری و پیشرفت بر حذر می دارند ؟

حافظ

درود بر شما آدینه بینان ایینه بین ..و سالکان طریق تحقیق و سبیل توفیق و همنشینان فرشتگان خرد و  ازادگی

حال دل با تو گفتم هوس است  خبر دل شنفتنم هوس است

طمع خام بین که قصه فاش    ازرقیبان نهفتنم هوس است

شب قدری چنین عزیز و شریف    باتو تاروز خفتنم هوس است

  وه که دردانه چنین نازک      درب تار سفتنم هوس است

    ای صبا امشبم مدد فرمای     که سحرگه شکفتنم هوس است

     از برای شرف به نوک مژه     خاک راه تو رفتنم هوس است

عصر ادینه با حافظ

درود بر اندیشمندان

المنت ل.. که درمیکده باز است    زان رو که مرا بر در او روی نیاز است

 خمها همه در جوش و خروشند زمستی   وان می که در انجا ست حقیقت نه مجاز است

از او همه مستی و غرور است و تکبر     وزما همه بیچارگی و عجز و نیاز است

رازی که برغیر نگفتیم و نگوییم   با دوست بگوییم که او محرم راز است

 شرح شکن زلف خم اندرخم جانان    کوته نتوان کرد که این قصه دراز است

باردل مجنون  و خم طره لیلی   رخساره محمود و کف پای ایاز است

بردوخته ام دیده چو بازازهمه عالم  تادیده من بررخ زیبای تو باز است

درکعبه کوی تو هرانکس که بیاید   ازقبله ابروی تودر عین نماز است

    ای مجلسیان  سوز دل حافظ مسکین    از شمع بپرسید که در سوز و گداز است

نظر ملاصدرا درباره علم برگرفته از کتاب درباره علم

ملاصدرا  علم را نحوه وجود می دانست . او برای ان مراتب تشکیکی قائل بود.   

  حاصل جمع دیدگاه ها درباره دین : دین اعتقاد به امر قدسی و عمل به احکام دینی و مناسک مقرر است . ما به دین تعلق داریم . دین همان عهد قدیم است که بشر با ان بشر شده است والبته ممکن است عهد را شکست و برخی ها پیمان شکنی می کنند یا عهد را فراموش می کنند

معرفی کتاب ۲ . کتاب درباره علم نوشته دکتر رضا داوری اردکانی

در ص ۶۱ این کتاب ۸ پرسش با عناوین زیر مطرح شده و در ادامه به این پرسش ها پاسخ داده شده است ؟ 

۱. تعریف شما از علم و دین چیست ؟۲. ایا شما تعارضی بین این دو تعریف می بینید یا خیر؟ 

۳.در کجا (یا در چه صورت ) ممکن است بین علم و دین تعارض پیدا شود ؟ 

۴. در گذشته  زمینه های پیدایش تعارض بین این دوچه بوده است ؟ 

۵. نقش دین در رونق گرفتن علم در تمدن درخشان اسلامی و د رغرب چه بوده است ؟ 

۶. ایا علم دینی امکان دارد ؟ 

۷. ایا علم می تواند به کلی از دین مستغنی باشد؟ 

۸. ایا می توان حوزه های علم و دین را به کلی از یکدیگرتفکیک کرد؟

روز اول رفت دینم بر سر زلفین تو ..

روز اول رفت دینم بر سرزلفین تو    تا چه خواهد شد دراین سودا سرانجامم هنوز  

   

ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه    زان پیش که گویند که از دار فنا رفت  

 از دماغ من سرگشته خیال رخ تو        به جفای فلک و غصه دوران نرود  

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست   که آب  روی شریعت بدینقدر نرود  

 

بامداد ادینه ای  دیگر از واپسین روزها ی سال در واپسین ماه سال ...درودی اسفندماهی بر همه جان های شیفته ای که در راه و در پی شکوفایی و در پویش و پیوند پارسایی اند .. خردورزان و پارسایان و شیفتگان و دانایان و سازندگان فرداو فرداها .. جان و جهانتان اکنده از شیدایی و سرود و سرور و پیوسته در فراز و صعود باد ...

درود بر خردورزان و آزادگان

به نام اهورای مهرافرین   مهین کردگار سپهرافرین  

  دیروز گفتیم و امروز می نویسیم و فردا درخاک خواهیم شد  

و به تعبیر خیام : یک روز به کودکی به استاد شدیم   یک روز به استادی خود شاد شدیم  

                        پایان سخن نگر که بعد از همه عمر  خاکی بودیم و  بر خاک شدیم .. 

                   آغاز و پایان دو سر یک حلقه اند که به هم می پیوندند و اغاز همان پایان است و ..دیگر جز این نتوان گفت و نمود و شنود و گفت و رفت و سخت و میراث بوسعید جز ۴ نبود  

شست وشوی ُ رفت و روی ُ گفت و گوی و جست و جوی

شعری از فریدون مشیری

دور از نشاط هستیو غوغای زندگی  دل باسکوت وخلوت غم خو گرفته بود 

امد سکوت سرد و گرانبار را شکست      آمد صفای خلوت اندوه را ربود  

امد به این امید که در گور سرد دل    شاید زعشق رفته بیابد نشانه ای  

او بود و آن نگاه پر از شوق و اشتیاق   من بودم و سکوت و غم جاودانه ای

اسمان پرستاره زندگی

چگونه اسمان زندگی را پر از ستاره کنیم؟     دی ماه 87

برای پاسخ به این پرسش به پرسش دیگری پاسخ باید داد . مگر زمین زندگی چیست و آسمان ان کدام است ؟

بر خلاف انچه در دنیای بیرون از ما پذیرفته شده است که هرجا که رَوی اسمان همین رنگ است و ما در واکنش به این ضرب المثل می گوییم: البته ،اما زمین ها ،و زمان ها و زمینه ها با هم فرق دارند چون این ما هستیم که انرا می سازیم ؛  دنیای درون یعنی جان ما ادم ها که اسمان زندگی ماست یکرنگ و یک جور نیست،تفاوت های بی شمار  در اسمان زندگی ما ادم ها و گوناگونی های بسیار دروجود ما انسان ها سیر انفس را بر خلاف سیر در افاق بسیار فرح انگیز ،جذاب ودیدنی می سازد ،دگرگونی های شگفت و پرشمار ،در اسمان زندگی ما به گونه ای است که همواره سیر و سفر در ان رهاوردهای تازه و ارمغان های نوینی برای همه ما  دارد البته به شرط انکه هیاهو و غوغای زمین و زمان مجال رصد این اسمان پرستاره و فرصت گذر از ان را به ما ارزانی دارد.

والبته زمین و زمینه وزمانه ای که دران به سرمی بریم دست کم تااندازه ای و تا انجا که به مامربوط می شود انعکاس و بازتاب اسمان زندگی همه ماست بازتاب رنگین کمان استنباط ،تفکر(واژه رنگین کمان استنباط برگرفته از مقاله استاد اندیشمند اقای دکتر محمود سریع القلم ) ،عاطفه ، تدبیر ،تصمیم ،گزینش ،و سیر و سلوک و  صعود و نزول و همه ستارگانی است که در اسمان وجود ما می درخشند.

بر خلاف جنبش های زمینی که کراندار و معین و محدود اند جنبش های اسمانی ویژگی منحصر به فردی دارند که همان تأثیرپذیری از کوچکترین جابجایی در هر نقطه ای از جان و جهان ادمی و تأثیرگذاری بر همۀ بودها و نمودها است .تذکر پایدار به وضعی که در ان هستیم و فاصله غریب ان با وضعی که شایسته ان هستیم فراورده فرایندی است  که باید از سراگاهی و گزینش گری آغاز شود و نخستین مایه و پایه تداوم این پروسه  ادم های ازادی خواه و رشدطلب ودادخواه است که در دیالوگ مستمر با همدیگر به کشف تازه ها نائل می شوند . خصلت بنیادین این دیالوگ ان است که پهنه کنش جمعی  ادمی را از زندان و اسارت مونولوگ و مختصات ناپسندو سقوط افرین و افت زا و اسیب زای ان رها می سازد و در اقیانوس گفتگوی وجود شناور می سازد واین  مجال  نواوری و بروز و ظهور خلاقیت های او در عرصه جمعی می گردد.

البته اگر به سیستم سازی منتهی شود و نواوری های جمعی تداوم پیدا کند و گسست های تاریخی مانع بالندگی ان نگردد انگاه می توان به افق های تازه ای در اینده چشم دوخت .اگر با اغاز خردورزی و دلدادگی به ان و همنشینی با آن  امکان های تازه انرا فراروی خود ببینیم و بیابیم و همت و عزم را توشه راه کنیم و همه سختی ها و دشواری های راه را بر خود هموار سازیم انگاه امیدی در وجود ما می شکفد به اینکه :فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم .شاید مددگرفتن از بیکرانگی اسمانِ زندگی یگانه راه و روش و روزنه خروج از سیکل معیوب زندگی زمینی  و بن بست افاقی و روزمرگی و جمود و سکون و راهیابی به تازه های نظری و عملی است . هوشیاری فردی و جمعی در غنیمت شمردن هر لحظه ای  هر دیداری و کوچکترین گفتگو و سخن و سکوتی می تواند ما رابه بیکرانگی اسمان متصل کند و راه روشن زندگی اصیل و نه عاریتی را پیش پای ما و فراروی ما بگذارد به شرط انکه مراقب باشیم همواره چشمانمان را اماده دیدن و گوش هایمان را اماده گوش سپردن و ذهن و دل مان را اماده خردورزیدن و دلدادگی نگه داریم و مواظب باشیم زنگارهای فراموشی و غفلت و انبوه  کردارها و گفتارهاو پندارهای پوچ راه های اسمان (راه دلبستگی و تعلق خاطر نخستین ادمی ) را برما به کلی مسدود نکنند و پیوسته با لایروبی مجاری ارتباط با اسمان و صیقل دادن انها زمین زندگی مان را پربار و پرمعنا کنیم.شناختن زمانه ای که دران به سرمی بریم و شناخت حقیقی امکان ها و توانایی هایی که پیش روی ما ست نیازمند مجاهدت عقلانی و اندیشه ای و روحانی است و بدون تذکر پایدار به وضعی که دران به سرمی بریم راهی به اینده گشوده نمی گردد وفقط سرگرم شدن به مفاهیم و الفاظ به جای تفکری که ازجان براید و درجان و باجان مایگانه شود ودلخوش کردن به مشهورات زمانه هرچند مارا از زحمت فکرکردن رها می سازد ولی باید اندیشناک خطراتی بود که درساحت تمتع بشر درغیاب تفکر اتفاق می افتد.

مطالعه برخی کتاب ها به تشنگان اگاهی و فهم توصیه می گردد

: فلسفه و تجدد نوشته اقای دکتر کریم مجتهدی .رساله ای درباب سنت و تجدد نوشته دکتر رضا داوری . درباره غرب نوشته دکتر داوری . درباره علم نوشته دکتر داوری . مجموعه :معادشناسی نوشته علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی . سه جلد الله شناسی نوشته علامه طهرانی . اصناف دینداری ،و  حدیث بندگی و دلبردگی دکتر عبدالکریم سروش. و ترجمه کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی .به نظر بنده اگر کسی بتواند مثلا در دوره تعطیلات تابستان یک دوره کامل تفسیر المیزان علامه طباطبایی (20 جلد عربی و 40 جلد ترجمه فارسی) را بخواند  به اندوخته سرشاری از علوم و معارف تطبیقی اسلام و ادیان و مکاتب دیگر دست پیدا می کند. مطالعه انسان در قران نوشته استاد حسن زاده املی و در کل همه کتاب های ایشان به ویژه الهی نامه و معرفت نفس بسیار سودمند است.

کتاب عشق و پرستش  ،و کتاب ذرات بی نهایت کوچک ،راه طی شده و سایر نوشته های مهندس بازرگان نیز سودمند است . البته بالاتر از این ها هم کتاب های طلب و اراده ، چهل حدیث، اداب الصلوه ، و سرّ الصلوه ،و مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه از جمله اثار امام خمینی نیز در رسیدن به ژرفای وجود ادمی مفیدند اما این کتب به ویژه کتاب اخری که در دوره دکتری عرفان و ادیان تدریس می گردد را باید در محضر استاد خواند.

نقد خرد ناب ،که نوشته کانت است وترجمه شده است و نیز کتاب جنبش های نوین اجتماعی که به ، کتاب سرمایه اجتماعی که باز از ترجمه های خوب  است نیز می تواند در سیر مطالعاتی قرار گیرد . تفسیر سه جلدی پرتوی از قران نوشته اقای سیدمحمود طالقانی . کتاب تحصیل السعاده نوشته ابونصر فارابی . کتابها و نوشته ها وترجمه ها و مقاله های استاد مصطفی ملکیان[سیری در سپهرجان ، راهی به رهایی .. ] قویا توصیه می گردد.مطالعه تاریخ تمدن ویل دورانت. البته در نهایت به این نکته توجه میدهم که مواظب باشید همچون این بنده کمترین علم به پرده ای برای دیدن حقایق تبدیل نشود که العلم هوالحجاب الاکبر که بنده حسرت های هولناکی از این بابت در جانم دارم.

معرفی کتاب ۰(۱) فرهنگ سیاسی ایران - نوشته دکتر محمود سریع القلم

 .. گره های فرهنگ سیاسی ایران :۱. بسیاری از ما ایرانیان تفاوت های فکری یکدیگر را نمی پذیریم و تمایلی نامحسوس به یکسان سازی و پوپولیسم داریم ۲. بسیار علاقه مندیم دیگران را کنترل کنیم و انها را به مرکزیت خودمان دعوت کرده و به تدریج اجبار کنیم . همه از ما باید اطاعت کنند و فردیت و خواسته های دیگران بسیار کم اهمیت است . ریشه های این تلقی و رفتار در استبداد انباشته شده تاریخی اند 

۳. عمده نگاه ما به افراد دیگر ابزاری است و علی رغم اینکه کرامت انسانی در دین و ائین ما شاید نمونه رقیب دیگری در جهان نداشته باشد اما در عمل نمود عینی و حقیقی ندارد. انچه در مورد انسان ها به زبان می اوریم غالبا حالت نظری انتزاعی و پشت تریبونی دارد  

۴. در مقایسه با ادعاهای اخلاقی و دینی روزمره خود وابستگی عمیقی به مظاهر دنیا مانند پول امکانات  سمت و قدرت داریم . دایره لذت بسیاری از افراد در پول سمت و قدرت خلاصه می شود. مطالعه تفکر نسبت به طبیعت هنر  موسیقی  رمان  تنهایی  کم گویی  اندیشیدن   به غیر از منافع شخصی  وقت گذاشتن کیفی برای انسان های دیگر ویژگی های طبقه ای خاص است . بسیاری برای حفظ سمت  و منابع درامد خود  هنر خارق العاده توجیه کردن و منطقی جلوه دادن و وارونه کردن واقعیت ها را دارند  

۵. علی رغم بی نظیر بودن ضریب هوشی ایرانیان در سطح جهانی  بسیاری  عمدتا با غریزه و مشتقات ان زندگی می کنند :عصبانیت هیجان  لج بازی  حسد  تخریب دیگران و جلوگیری از رشد انها . افراد وقت  قابل توجهی را صرف سردراوردن از امور خصوصی و غیرخصوصی دیگران اختصاص می دهند که با مبانی عقلی و روشی و فرایندی رشد و توسعه بسیار ناسازگار است. به همین دلیل  بسیاری  استعداد کارهای اطلاعاتی و امنیتی را دارا هستند  

۶. با نقد و انتقاد - استوانه های فرهنگ و تمدن سازی -بسیار مشکل داریم . برای کسانی که سئوال نمی کنند و فکری ندرند با اداب مدح گفتن اشنایی دارند و پیوسته ارادت می ورزند جایگاه ویژه ای قائل هستیم. بسیار از مدح دیگران لذت می بریم  و نه ابواب بلکه دروازه ها را برای اعطای فرصت و امکانات به انها می گشاییم. این سنت های فرهنگ سیاسی قرن هاست که در این کشور ریشه دارد.  

۷. یادگیری از تجربیات دیگران برای ما سیار مشکل است. اگر چنین کنیم حس برتری خود را ازدست می دهیم. از این رو دائما اشتباه می کنیم و دوره گذار ما بیش از دوقرن طول کشیده است دوره ای که درمالزی یک دهه بیشتر نبود. نتیجه اینکه نمی توانیم سیست به پا کنیم و ان را نقد واصلاح نماییم. از سعی و خطا کردن های دامی که برتری ما را جلا بخشد و به حذف دیگران منجر گردد لذت می بریم. عجله ای نداریم . منابع  کشور  اینده   زمان  کرامت انسانی  و باورها اصالتا برای سخنرانی است  

۸. اقتصاد دولتی و تمرکز امکانات در نهاد دولت و هدایت مرکزی فرهنگ  جامعه   هنر  علم  رسانه تصویری و باورها  ویژگی ها و رفتارها   خصلت های ۷ گانه فوق را تقویت کرده و استمرار می بخشند

معرفی کتاب ۰(۱) فرهنگ سیاسی ایران - نوشته دکتر محمود سریع القلم

 .. گره های فرهنگ سیاسی ایران :۱. بسیاری از ما ایرانیان تفاوت های فکری یکدیگر را نمی پذیریم و تمایلی نامحسوس به یکسان سازی و پوپولیسم داریم ۲. بسیار علاقه مندیم دیگران را کنترل کنیم و انها را به مرکزیت خودمان دعوت کرده و به تدریج اجبار کنیم . همه از ما باید اطاعت کنند و فردیت و خواسته های دیگران بسیار کم اهمیت است . ریشه های این تلقی و رفتار در استبداد انباشته شده تاریخی اند 

۳. عمده نگاه ما به افراد دیگر ابزاری است و علی رغم اینکه کرامت انسانی در دین و ائین ما شاید نمونه رقیب دیگری در جهان نداشته باشد اما در عمل نمود عینی و حقیقی ندارد. انچه در مورد انسان ها به زبان می اوریم غالبا حالت نظری انتزاعی و پشت تریبونی دارد  

۴. در مقایسه با ادعاهای اخلاقی و دینی روزمره خود وابستگی عمیقی به مظاهر دنیا مانند پول امکانات  سمت و قدرت داریم . دایره لذت بسیاری از افراد در پول سمت و قدرت خلاصه می شود. مطالعه تفکر نسبت به طبیعت هنر  موسیقی  رمان  تنهایی  کم گویی  اندیشیدن   به غیر از منافع شخصی  وقت گذاشتن کیفی برای انسان های دیگر ویژگی های طبقه ای خاص است . بسیاری برای حفظ سمت  و منابع درامد خود  هنر خارق العاده توجیه کردن و منطقی جلوه دادن و وارونه کردن واقعیت ها را دارند  

۵. علی رغم بی نظیر بودن ضریب هوشی ایرانیان در سطح جهانی  بسیاری  عمدتا با غریزه و مشتقات ان زندگی می کنند :عصبانیت هیجان  لج بازی  حسد  تخریب دیگران و جلوگیری از رشد انها . افراد وقت  قابل توجهی را صرف سردراوردن از امور خصوصی و غیرخصوصی دیگران اختصاص می دهند که با مبانی عقلی و روشی و فرایندی رشد و توسعه بسیار ناسازگار است. به همین دلیل  بسیاری  استعداد کارهای اطلاعاتی و امنیتی را دارا هستند  

۶. با نقد و انتقاد - استوانه های فرهنگ و تمدن سازی -بسیار مشکل داریم . برای کسانی که سئوال نمی کنند و فکری ندرند با اداب مدح گفتن اشنایی دارند و پیوسته ارادت می ورزند جایگاه ویژه ای قائل هستیم. بسیار از مدح دیگران لذت می بریم  و نه ابواب بلکه دروازه ها را برای اعطای فرصت و امکانات به انها می گشاییم. این سنت های فرهنگ سیاسی قرن هاست که در این کشور ریشه دارد.  

۷. یادگیری از تجربیات دیگران برای ما سیار مشکل است. اگر چنین کنیم حس برتری خود را ازدست می دهیم. از این رو دائما اشتباه می کنیم و دوره گذار ما بیش از دوقرن طول کشیده است دوره ای که درمالزی یک دهه بیشتر نبود. نتیجه اینکه نمی توانیم سیست به پا کنیم و ان را نقد واصلاح نماییم. از سعی و خطا کردن های دامی که برتری ما را جلا بخشد و به حذف دیگران منجر گردد لذت می بریم. عجله ای نداریم . منابع  کشور  اینده   زمان  کرامت انسانی  و باورها اصالتا برای سخنرانی است  

۸. اقتصاد دولتی و تمرکز امکانات در نهاد دولت و هدایت مرکزی فرهنگ  جامعه   هنر  علم  رسانه تصویری و باورها  ویژگی ها و رفتارها   خصلت های ۷ گانه فوق را تقویت کرده و استمرار می بخشند

پیشکش پیام اور پویش و پیوند

یادروز سالروز  پرواز پیشوای ازادگی ُشهود و نور و پیام اور پویش و پیوند و پارسایی و پیراستگی و طریقت صعود و بیکرانگی ..نردبان اسمان معرفت و ادمیت اسوه اعلای پرستش اگاهانه و ازادانه و رازورانه  

                 پیاله برفکنم بنده تا سحرگه حشر    بمی زدل ببرم هول روز رستاخیز 

                فقیر و خسته بدرگاهت امدم رحمی     که جز ولای توام نیست هیچ دست اویز 

          بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت          که در مقام رضا باش وز قضا مگریز  

            میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست    تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

با درود به پیام اوران وارستگی و فرزانگی  

 و خردورزان و قلم دوستان  اشنایان دیار اشنایی و همدلی که از همزبانی خوشتر است .. 

امشب پس از ایراد یک سخنرانی در دانشکده علوم ..یکی از فرهیختگان اندیشه ورز یاداشتی به من داد که ان یادداشت را می اورم : ..

نقدی بر سخنرانی شامگاه 4 اسفند

برای کسانی که

بر ماشین اخرین سیستم عقل ودل سوارند دین یعنی بازی بچه گانه پلیس راهنمایی  رانندگی  که سرگرم بازی خویشند و نمی دانند یا می دانند چگونه جلوی رسیدن سریع انسان ها به خداوند را می گیرند. درشاهراه رسیدن به خدا انقدر وسعت هست که نیازی به مقررات پلیسی به نام دین وجود ندارد . فطرت و وجدان انسان ها که با تولدشان با هرکس همراه است کافی است برای اینکه هرانسانی با سرعت تمام به سمت پروردگارش حرکت کند ای کاش نورافکن هایی که حضرت عالی می فرمایید را خاموش می کردند مطمئنا نورافکن های وجودی هر فردی خودبه خود روشن خواهد شد و خود راه را روشن خواهد کرد به نظر می رسد دین خوبست فقط برای کسانی که هنوز به توان عقلانی کافی  نرسیده اند

ای کاش پوشش دین را از اسمان ذهن ماورایی انسان ها بر می داشتید . دیدن اسمان طلایی فطرت ابهامی را برای کسی باقی نخواهد گذاشت به واقع  انسان و خداوند  بدون همه کلیشه ها بهتر با هم کنار می ایند. ؛ با سپاس از این دوست فرهیخته که نامشان را در زیر ان یادداشت نگذاشتند .  

نگارش دیدگاه این دوست گرامی فقط به دلیل ایجاد تضارب اندیشه ها و گفته ها است و در این وبلاگ فقط دیدگاه های شخص وبلاگ نویس درج نمی شود و یگانه معیار درج نظرها رعایت حریم همگنان و  پاسداشت شأن آدمی است.  

                         روز اول رفت دینم بر سرزلفین تو  تاچه خواهدشد دراین سودا سرانجامم هنوز

ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم

دیروز و فردا... همواره با خاطرات دیروز و نویدها و وعده های فردا زندگی می کنیم   و امروز را از دست می دهیم   ....بسیار تلخ و جانکاه است که دیروز و فردا آدمی را می فریبند و چنان او را در غفلت از امروز می اندازند که امروز را همواره از یاد می برد ...نتیجه : ما وجود را فراموش کرده ایم 

 و لی عدم را همواره به یاد داریم .. 

                                                باش تا صبح دولتت بدمد ... 

                                                  کتاب هستی و زمان / نوشته  مارتین هایدگر/  ترجمه سیاوش جمادی را بخوانید ..امروز بس است ... در خانه اگر کس است یک حرف بس است.. 

                                                                   پاینده و ازاد باشید

۱۰ اصل صلح

10 اصل صلح

1اصل اول: هیچ صلحی بدون عدالت و هیچ عدالتی بدون صلح قابل تحقق نیست.

اصل دوم: هیچ صلحی در جهانی که نابرابری‌های اجتماعی و فقر و گرسنگی در آن وجود دارد، محقق نمی‌شود.

اصل سوم: هیچ صلحی بدون رد مطلق خشونت قابل تحقق نیست.

اصل چهارم: هیچ صلحی در جهان بدون به رسمیت شناختن حرمت درونی و ذاتی همه اعضای خانواده بشری و بدون وجود یک سیستم حقوقی به عنوان تضمین‌کننده حقوق بشر تحقق پیدا نمی‌کند.

اصل پنجم: هیچ صلحی در دنیا پایدار نیست، مگر اینکه بنیادهای کثرت‌گرایی اجتماعی به رسمیت شناخته شود.

اصل ششم: گفت‌وگو.

اصل هفتم: هیچ صلح پایداری بدون آمادگی برای حل مسالمت‌آمیز نزاع‌ها و جلوگیری از نزاع‌های آتی محقق نمی‌شود.

اصل هشتم: صلح پایدار به وجود نمی‌آید مگر اینکه تعلیم و تربیت بر اساس ارزش‌های عالی انسانی و دینی شکل گرفته باشد، نه بر اساس تقلید و سنت.

اصل نهم: هیچ صلح پایداری تحقق پیدا نمی‌کند مگر اینکه زنان در همه ساحت‌های زندگی انسانی حقوق مساوی حضور داشته‌ باشند.

اصل دهم: صلح پایدار به وجود نمی‌آید مگر اینکه به صورت مناسب و شایسته حقوق اقلیت‌ها به رسمیت شناخته شود.

دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد    یادحریف شهرورفیق سفرنکرد 

یابخت من طریق مروت فروگذاشت    یا او به شاهراه طریقت گذر نکرد  

گفتم مگر به گریه دلش مهربان کنم    برسنگ خاره قطره باران گذر نکرد 

 شوخی مکن که مرغ دل بی قرار من    سودای دام عاشقی از سر بدر نکرد 

 هرکس که دید روی تو  بوسید چشم  من  کاری که کرددیده من بی نظرنکرد  

    من ایستاده تاکنمش جان فدا چو شمع      او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد

اسفند ماه ُماه پویش و آغاز زندگی را ایرانیان باستان و پیشوایان و پیروان آئین مهر  گرامی می داشتند و به پیشباز رویش و جوشش و پویش می شتافتند ... 

 

همی گویم و گفته ام بارها       بود کیش من مهر دلدارها  

پرستش به مستی است در کیش مهر      برونند زین جرگه هوشیارها  

                                                 

                                 (    رادمرد میدان خرد و فرزانه ای  از تبار احیاگران بینش و خردورزی  

                                       جان جانان شادروان علامه طباطبائی  روحی فداه )

کتاب هایی برای مطالعه دانشجویان

مطالعه برخی کتاب ها به تشنگان اگاهی و فهم توصیه می گردد

کتاب بسیار مهم فرهنگ سیاسی ایران  نوشته استاد گرانقدر و دانشمند دانشگاه بهشتی دکتر محمود سریع القلم

: فلسفه و تجدد نوشته اقای دکتر کریم مجتهدی .رساله ای درباب سنت و تجدد نوشته دکتر رضا داوری . درباره غرب نوشته دکتر داوری . درباره علم نوشته دکتر داوری . مجموعه :معادشناسی نوشته علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی . سه جلد الله شناسی نوشته علامه طهرانی . اصناف دینداری ،و  حدیث بندگی  و دلبردگی . و ترجمه کتاب بدایه الحکمه علامه طباطبایی .به نظر بنده اگر کسی بتواند مثلا در دوره تعطیلات تابستان یک دوره کامل تفسیر المیزان علامه طباطبایی (20 جلد عربی و 40 جلد ترجمه فارسی) را بخواند  به اندوخته سرشاری از علوم و معارف تطبیقی اسلام و ادیان و مکاتب دیگر دست پیدا می کند. مطالعه انسان در قران نوشته استاد حسن زاده املی و در کل همه کتاب های ایشان به ویژه الهی نامه و معرفت نفس بسیار سودمند است.

کتاب عشق و پرستش  ،و کتاب ذرات بی نهایت کوچک ،راه طی شده و سایر نوشته های مهندس بازرگان نیز سودمند است . البته بالاتر از این ها هم کتاب های طلب و اراده ، چهل حدیث، اداب الصلوه ، و سرّ الصلوه ،و مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه از جمله اثار امام خمینی نیز در رسیدن به ژرفای وجود ادمی مفیدند اما این کتب به ویژه کتاب اخری که در دوره دکتری عرفان و ادیان تدریس می گردد را باید در محضر استاد خواند.

نقد خرد ناب ،که نوشته کانت است و ترجمه شده است . تفسیر سه جلدی پرتوی از قران نوشته اقای سیدمحمود طالقانی . کتاب تحصیل السعاده نوشته ابونصر فارابی . کتابها و نوشته ها وترجمه ها و مقاله های استاد مصطفی ملکیان[سیری در سپهرجان ، راهی به رهایی .. ] قویا توصیه می گردد.مطالعه تاریخ تمدن ویل دورانت.

         

عصر آدینه ....

درود بر شما عصر آدینه همه شما خوش . اغازین روزهای واپسین ماه سال ..و حسرت جانکاه روزها و شب هایی که بیهوده سپری شده اند و امید به روزها و شب هایی که زندگی مان را سرشار از خردورزی و دلدادگی و آزادی و سرفرازی و فرزانگی   و اکنده و شهود و سرور و صعود  

                                                                         

                                                                                            ایدون باد  

 

و  احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست              در سعی چه کوشیم که ازمروه صفا رفت  

 دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید              هیهات که رنج تو زقانون شفا رفت

صبح است ساقیا ...

صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن     دورفلک درنگ ندارد شتاب کن  

زان پیشتر که عالم گردون شود خراب    مارا به جام باده گلگون خراب کن  

                                       

                                         ********* 

 

زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد        ازسرپیمان برفت باسرپیمانه شد 

صوفی مجلس که دی جام و قدح می شکست     دوش به یک جرعه می عاقل و فرزانه شد

درود بر دوستان آگاهی دانایی و خردورزی . امشب با لسان الغیب  

حافظ شیراز : می خواه و گل افشان کن ازدهرچه می جویی  

            این گفت سحرگه گل  بلبل توچه می گویی  

             مسندبه گلستان بر تا شاهدوساقی را   

              لب گیری و رخ بوسی می نوشی و گل بوئی  

              شمشادخرامان کن و آهنگ گلستان کن  

              تاسرو بیاموزد  ازقد تودلجویی  

              تاغنچه خندانت دولت به که خواهد داد  

              ای شاخ گل رعنا ازبهرکه می بویی 

              امروز که بازارت پرجوش خریدار است  

                دریاب و بنه گنجی ار مایه نیکویی   

            چون شمع نکوروئی در رهگذر باد است    

            طرف هنری بربند از شمع نکوروئی  

            آن طره که هر جعدش صدنافه چین ارزد 

             خوش بودی اگر بودی بوئیش زخوشخوئی  

             هرمرغ بدستانی درگلشن شاه امد  

             بلبل بنواسازی حافظ به غزل گویی